یک رُمان- دو شخصیت
«بادام» با دو قطب مخالف انسانی؛ «یونجا» و «گن»
این دو شخصیت قطبهای مختلف یک انسان اند که افراط و تفریط در هر دو بعد ما را به سمت یونجا یا گن بودن میغلتاند.
خبرتبریزبه نقل ازعصر ایران؛ روفیا عابدی*- میخواهم دربارۀ «بادام» بنویسم. نه خود کتاب که دربارۀ دو شخصیت اصلی آن: اولی «یونجا»؛ پسری که با اختلال مادرزادی به دنیا آمده و قادر به درک هیچ احساسی نیست. نه ترس، نه اضطراب، نه غم و نه شادی. درد را احساس نمیکند و حتی لبخند زدن برای یونجا دشوار است (…میگفت: «خوشحال باش»، در حالی که من اصلا احساس ناراحتی نمیکردم.)
مادرش سعی میکند تا به یاری تصاویر، حالتهای مختلف انسانی و واکنشهای آدمی را در شرایط متفاوت یک زندگی معمولی به او بیاموزد. در زمان تشکر کردن، همدردی، اندوه … (معمولی… یعنی شبیه دیگران بودن. معمولی بودن یعنی زندگی بدون تجربۀ رنج های دردناک، یعنی مدرسهرفتن،فارغالتحصیلی و در صورت خوش اقبالی ،رفتن به دانشگاه و پیدا کردن یک کار مناسب….یا این طور بگویم ،توی چشم نبودن. اما پسر! معمولی بودن سختترین دستاورد زندگیه.)
دومی درست در مقابل یونجا قرار دارد. پسری به نام« گن»؛کاملا هیجانی و به بیانی ناهنجار. نوجوانی غیرقابل کنترل که حس ترس و طرد شدگیاش درون را با پرخاشگری و زورگویی به افراد ضعیفتر پنهان میکند.
این دو پسر در میان ماجرایی در روبه روی هم قرار میگیرند و بدون قضاوت سعی میکنند تا همدیگر را بهتر بشناسند و به هم کمک کنند. (مردم میگفتند به هیچ وجه نمیتوان گن را درک کرد. من اما با آنها موافق نبودم. چون هیچکس تا به حال به خودش زحمت نداده بود به ذهن او راه پیدا کند.)
یونجا با امانت دادن کتاب های مختلف سعی میکرد تا به کنترل هیجان و دامنه لغات گن کمک کند و گن سعی میکرد تا با قرار دادن یونجا در شرایط مختلف به او یاری رساند تا قادر به واکنش طبیعی باشد.
شاید خیلی از ما در برابر حوادث دردناک و شرایط ناگوار آرزو داشتیم مانند “یونجا” هیچ درکی نداشتیم یا خرسند خواهیم بود اگر رفتار ناهنجار “گن” را نداشته باشیم منتها این دو شخصیت، قطبهای مختلف یک انسان است که افراط و تفریط در هر دو بعد ما را به سمت یونجا یا گن بودن میغلتاند. چون بنابر اکتفا به معرفی شخصیتها و حتی المقدور لو نرفتن داستان ست به همین مقدار بسنده میشود تا ذوق خواندن کتاب درگیرد نه آن که گمان کنید کل داستان را میدانید. راستی یونجا یا گن؛ کدام یک؟!
———————————
*«بادام یا بادام مغز قسمتی از مغز است که نقش اصلی را در درک احساسات و ایجاد پاسخ به آنها، وتعدیل درد ایفا میکند. بادام مغز همچنین مسئول تظاهرات هیجانی چهره مانند خوشحالی و ترس است و اکتساب یادگیریهای هیجانی.»
نویسنده: وُن پیونگ سون
مترجم: ملیحه فخاری
نشر کتاب مجازی/ چاپ چهل و هفتم
(ون پیونگ سون نویسنده ،کارگردان فیلمنامه نویس کرهای متولد ۱۹۷۹ است.او
برای کتاب “بادام” در سال ۲۰۱۶ برندۀ جایزه چانگبی شد).
Sunday, 13 October , 2024