خبر کوتاه امروز میگفت که آذربایجان و ایران یکی دیگرچهرههای با کفایت حوزه صنعت را از دست داد. تقی توکلی فرزند حاج علی عسگر توکلی بنیانگذار کبریت توکلی یا همان حاجی آقا کبریت ساز توکلی، امروز درگذشت.
شهریور امسال صدسالگی کارخانجات کبریت توکلی بود. اما این برند پرآوازه ایرانی تنها خدمت این خاندان شریف نیست. اغلب مردم مهمترین خدمت تقی توکلی را احداث کارخانه ماشینسازی تبریز در سال ۱۳۴۵ هجریشمسی میدانند. او خود درباره اینکه چگونه ماشینسازی را تا تبریز کشاند میگوید:« …پیشنهاد به شاه منتقل شد. به شاه اینطور گفتم که تبریز سردسیر است، مردم چنین اقلیمی مقاومتر هستند، ساعات بیشتری کار میکنند و دیسیپلینپذیرتر هستند. صنایع ماشینسازی هم نیاز به چنین روحیه و تلاش بسیار دارد. مزایا و شرایط منطقة آذربایجان مناسب چنین طرحی بود. پذیرفت و استقبال کرد.»
هرچند در کارنامهاش حتی سمت وزارت نیرو هم وجود دارد. ولی اغلب او را خائم صنعت میدانند. اکثریت کارخانههای همجوار ماشینسازی مانند پمپایران، موتوژن، ایدم، کمپرسورسازی، و شرکت گسترش صنایع ریلی، نیز بخشی از خدمات این مرد به شمار میرود. تقی توکلی درباره چگونگی این گسترش سریع صنعت در آذربایجان میگوید: «…به هر حال، به سرعت شروع به کار کردیم. در سال ۱۳۴۶ کلنگ ماشینسازی تبریز زده و در سال ۱۳۵۱ افتتاح شد. کارخانة عظیمی بود و برنامههای مهمی داشت. از جمله تولید پمپ آب، کمپرسور و الکتروموتور. با پیشرفت کار و رشد مصرف داخلی، پمپ آب جدا شد و برای تولید آن، کاخانه پمپسازی ایران تأسیس شد که با بهترین شرکت سازنده آلمانی KSB قرارداد بستیم. تولید الکتروموتور هم در کارخانه «موتوژن» انجام گرفت. نیاز داخلی ما پیش از آن، به اندازة ۳۸۰۰۰ الکتروموتور بود که در سال وارد میکردیم. با افزایش مصرف داخلی و استقبال مردم برای خریداری کولر، سطح تولید ما به دو میلیون و پانصد هزار الکتروموتور رسید. کمپرسور را متاسفانه سوئدیها ندادند و ما از انگلیسیها گرفتیم. اینها همه از دل کارخانهجات [طرح صنعتی تبریز] بیرون آمد.
تبریز دارای صنایعی شد که در زمینی به وسعت ۵-۴ میلیون متر مربع، مثلا کارخانة عظیم تراکتورسازی در آن به وجود آمد که بینظیر بود. به یاد داشته باشید که ما بهترین تراکتورهای آن روزگار را میشناختیم ولی هیچکس حاضر به انتقال آن تکنولوژی به ما نبود. تنها رومانی و چائوشسکو این صنعت را به ما داد. در نتیجه ما به دانش و امکانات تولید تراکتور دست یافتیم. ریختهگری تراکتورسازی در دو فاز (خانه اول هفتاد هزار تن و خانه دوم صد و هفتاد هزار تن) برنامهریزی شد. تمام بدنههای بلوکهای موتورهای دیزل در اینجا ریخته شد و بدین ترتیب ایران به طرف سازندگی رفت. برنامههایی که آن وقت شروع شد میبایست ۳۵ سال پیش به تولید میرسید و تولیدات گسترش مییافت. آن زمان حتی به دنبال خطوط اتوماتیک اتومبیل میرفتند. اکنون متاسفانه از برنامهها بسیار بسیار عقب ماندهایم. ما آرزو داشتیم قطعات را در ایران بسازیم و به طرف سازندگی هم پیش میرفتیم.»
از جمله ایدههای مهم توکلی در کنار این صنایع پیشرفته، آموزش بود. ایجاد دانشگاهی در کنار ماشینسازی که بتواند دانش تولید را افزایش دهد نشان میدهد که هدف این کارخانجات تنها مونتاژ قطعات خارجی نبوده بلکه هدف ارتقای دانش تولید بودهاست.
خدمات توکلی تنها منحصر به آذربایجان نبود. مجموعه بزرگی مانند «مس سرچشمه كرمان» نیز از جمله خدمات او محسوب میشود. اصولا توکلی کسی نبود که بخواهد به یک بعد از پیشرفت ایران فکر کند: «…ببینید ما یک ملت هستیم با چندین زبان و ۲۵۰ زبانچه با تبارها و اخلاق و خلقیات مختلف و البته یک زبان ملی واحد که زبان فارسی است. جواهری بهم چسبیده هستیم که امپراطوری تشکیل دادیم. هرگوشه ما ملت را که بگیرید و ببینید تا آن گوشه دیگر، حتی موسیقیهای گوناگون داریم. ماندن ما در تاریخ به همین دلیل بوده است. آن زمانیکه آریاییها وارد شدند، نيامدند که مملکت را تحت سلطه بگیرند بلكه با دیگران جوشیدند و بعدها اقوام مختلف را شکل دادند و … الان هم هیچکدام از ما که نژاد خالصی نیستیم. با اقوام گوناگون حتی مهاجمان آمیخته شدهایم. اما یک ملت هستیم و یک فرهنگ کهنسال. بنابر اين به حرف اين جريانات گوش نکنید، آنها توهم دارند .»
تقی توکلی ۹ سال بالای سر ماشینسازی ماند. اما بعد از انقلاب از مسئولیت خود استعفا داد. پس از انقلاب اسلامی، کارخانه کبریتسازی توکلی مصادره شد. مهندس توکلی هم مدتی دچار زحماتی شد و سرانجام تن به هجرتی ناخواسته داد. در اواخر دهة ۱۳۶۰، زمانی که کارخانه کبریتسازی به ورشکستگی افتاده بود، از تقی توکلی دعوت شد که به ایران بازگردد تا کارخانه ورشکسته با ۴۱۰ ميليون تومان بدهي انباشته را دوباره احيا کند. او دوباره به سرزمین پدری یعنی کارخانه کبریتسازی توکلی بازگشت. کارخانهای که علاوه بر خدمت به صنعت ایران، مامن کارگرانی بود که در دشواریهای روزگار به دنبال یک لقمه نان حلال بودند. اما چه کسی میداند که خاندان توکلی با چه خون دلی این کارخانه را سرپا نگاه داشتند. تقی توکلی میدانست که دوران استفاده از کبریت دیگر به سرآمده و نیز میدانست که کارگر نان میخواند به همین دلیل در زمین اطراف کارخانه کبریت-که برای چنین روزی تدارک دیده بود-شروع به توسعه صنایع دیگر کرد.
به کارنامه او که نگاه میکنیم فهرست بزرگی از خدمات صنعتی و اقتصادی را میبینیم. اما سئوال اینجاست که آیا بعد از رفتن «توکلیها» باز هم کسانی هستند که بتوانند اینگونه به خود و سرزمینشان خدمت کنند؟ آیا ما توانستهایم در میان این همه مهندس مدرک به دست از دانشگاههای الوان، چندتا هم «توکلی» داشته باشیم؟
لیلا حسین نیا
Wednesday, 30 October , 2024