خبر تبریز:در خانواده‌ای که پدربزرگ و مادربزرگ واکسن زده‌اند اگرچه حیث عددی تنها دو نفر است اما به لحاظ روانی انگار چند خانواده از اضطراب رها شده‌اند و اثر روانی آن گسترده است

از آبله کوبی تا کرونا کوبی/ آرامش روانی با فاز دوم واکسیناسیون
در خانواده‌ای که پدربزرگ و مادربزرگ واکسن زده‌اند اگرچه حیث عددی تنها دو نفر است اما به لحاظ روانی انگار چند خانواده از اضطراب رها شده‌اند و اثر روانی آن گسترده است
خبرتبریزبه نقل ازعصر ایران؛ مهرداد خدیر- این یادداشت را ساعتی پس از بازگشت از درمانگاهی می‌نویسم که واکسن کرونا به پدر و مادرم تزریق شد و از نزدیک واکسیناسیون بر روی افراد مشمول فاز دوم را مشاهده کردم.

هر چند پیش‌تر و در فاز نخست، واکسیناسیون بر روی پزشکان و پاک‌بانان و کارکنان خط اول حوزۀ بهداشت جانبازان بالای ۵۰ درصد انجام شده بود و از ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ رسماً کلید خورد، اما فاز دوم که افراد بالای ۸۰ سال را دربرمی‌گیرد برای خانواده‌ها محسوس‌تر است چون واکسیناسیون پزشکان و جانبازان و پاک‌بانان به عنوان گروه‌های ویژه تلقی می‌شد.

از آبله کوبی تا کرونا کوبی/ آرامش روانی با فاز دوم واکسیناسیون

هر چند در فاز سوم ۳ میلیون نفر دیگر واکسینه می‌شوند و فاز چهارم ۴۰ میلیون نفر را دربرمی‌گیرد و مجموع مشمولان فازهای اول و دوم کمتر از ۳ میلیون نفر است اما احساس واکسیناسیون عمومی درگرفته و در خانواده‌ای که پدربزرگ و مادربزرگ واکسن زده‌اند فرزندان و نوادگان و عروس و داماد هم آن را حس می‌کنند و از حیث عددی دو نفر است اما به لحاظ روانی انگار کل یک خانواده از اضطراب رها شده‌اند.

به این بهانه چند نکتۀ دیگر را هم می‌توان یادآور شد:

۱٫ واکسن تزریق شده به افراد بالای ۸۰ سال از نوع «آسترازنکا»ی کرۀ جنوبی است. کشوری که ۷ میلیارد دلار پول حاصل از فروش نفت خام ایران را به خواست آمریکا یا از بیم مجازات‌های ترامپ، بلوکه کرده بود و بخشی از این پول خوش‌بختانه در قالب واکسن آزاد شده است.

مشاهدۀ مادران و پدران پیر که منتظر واکسیناسیون بودند و در کمتر از یک دقیقه امید به زندگی را بازمی‌یافتند نشان می‌داد تحریم چه جنایتی بود و هست و تلاش برای رفع آن چه خدمت بی نظیری است.

۲٫ تأثیر تبلیغات تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی زبان را می شد در برخی زمزمه ها در حاشیه شنید. پیرمرد محترمی را دیدم که قبل از واکسیناسیون می‌گفت همسرم در آمریکا واکسن زده بود و نگران من و منتظر بودند تا من هم واکسن بزنم و آماده بود بلافاصله با آنان تماس بگیرد تا این خبر مسرت بخش را به آنها اعلام کند و در عین حال یک پیوستِ سیاسی هم به گفته‌های خود ضمیمه کرد: “به خاطر انتخابات است!”

از آبله کوبی تا کرونا کوبی/ آرامش روانی با فاز دوم واکسیناسیون

گفتم: پدر جان! اولا که رییس جمهوری فعلی نامزد دورۀ بعد نیست و قانوناً نمی‌تواند باشد. ثانیا مگر در صف رأی‌گیری به شما واکسن تزریق می‌شود و این دو را به هم سنجاق کرده‌اند؟ ثالثاً به فرض که به خاطر این باشد که جوّ جامعه آرام شود تا با آسودگی بتوان برای رأی دادن یا رأی ندادن یا انتخاب بین یکی از کاندیداها تصمیم گرفت. اِشکال آن کجاست؟ اگر هم نگاه سیاسی دارید چرا از این زاویه نباشد که سیاست با سلامت مردم هم در ارتباط است کما این که همین واکسن کره‌ای به خاطر گفت و گوهایی که انجام شد وارد کشور شده و اگر قرار بود منتظر واکسن‌های تولید داخل بمانیم شما اکنون اینجا نبودید و همچنان باید انتظار می‌کشیدید.

۳٫ وقتی خود را به خانم پزشک یا پزشک‌یاری که واکسیناسیون مراجعین را مدیریت می‌کرد معرفی کردم و گفتم در این باره تا ساعتی دیگر یادداشتی می‌نویسم و منتشر می‌کنم تا زحمات شما هم انعکاس یابد و اجازه خواستم همراه با ثبت تصویر باشد قبل از آن که بپرسد در کدام رسانه با نگرانی گفت: نه تو را به خدا. لابد حالا می‌نویسید چقدر تجمع بود و خوب رسیدگی نمی‌شود و مشکل ایجاد می‌کنند. اصلا من همین حالا می‌گویم پدر و مادرتان زودتر داخل بروند! حال آن که کار آنان با نظم و دقت انجام شده بود.

این حجم از بی‌اعتمادی هم تأسف‌بار است و هم به خاطر عیب‌‌جویی‌های خود ما شاید باشد که در هر موضوعی نکتۀ منفی را جست و‌جو یا بزرگ‌نمایی می‌کنیم و قلم‌مان انگار برای نکته سنجی بیشتر می چرخد تا انعکاس واقعیت و در این فقره واقعیت این است که به رغم تحریم‌های شدید و اموال بلوکه شده و اصرار بر انتظار تولید و عرضۀ واکسن داخلی، واکسیناسیون با وارداتی‌ها شروع شده هر چند روند آن هنوز به نسبت کُند است و در بهترین حالت فازهای اول و دوم کمتر از سه میلیون نفر از ایرانیان را دربرمی‌گیرد.

۴٫ تصور کنید برای واکسیناسیون به جز سن، شرط مذهب و تحصیلات و جنسیت هم می‌گذاشتند! یگانه شرط اما کارت ملی بود و به این خاطر امیدوارم برای اتباع کشورهای دیگر که مقیم ایران هستند و خصوصا افغان ها هم تدبیری اندیشیده شود اما بار دیگر این نکته را یادآور می‌شد که ایرانی بودن نه به مذهب است، نه به زبان، نه رنگِ پوست نه زادگاه و نه تعلقات سیاسی. هر که هویتِ ایرانی دارد (و این هویت با شناسنامه و کارت ملی قابل اثبات و ارایه است) ایرانی است و باید از خدمات عمومی برخوردار باشد.

هر جا تبعیض و طبقه بندی نباشد عدالت هست و این روزها که شعار دربارۀ عدالت را زیاد می شنویم می توان یادآور شد عدالت، نقیض تبعیض است و به اندازه‌ای عدالت هست که تبعیض نیست و نمی‌توان هم تبعیض اعمال کرد و هم از عدالت دم زد.

اگر در امور دیگر نیز مانند واکسیناسیون‌، یگانه معیار ایرانی بودن باشد این قاعده به امور دیگر نیز تسری یابد احساس مشارکت بیشتری دست می دهد. کما این که همۀ افرادی که این روزها واکسن می‌زنند از حق رأی دادن هم برخوردارند. اما چند درصد از آنان پای صندوق حاضر می‌شوند و آیا نهادی هست تا به این پرسش پاسخ دهد؟

۵٫ هم‌زمان با نوشتن این یادداشت سند نامۀ شمارۀ ۴ آرشیو ملی ایران به لطف جناب «سرگه بارسقیان» – روزنامه نگار شاخص حوزۀ تاریخ- به دستم رسیده که نشان می‌دهد ایرانیان قرن ۱۴ را هم با تلقیح واکسن آبله شروع کردندو قریب ۱۰۰ سال بعد هم قرن جدید را با واکسن کرونا شروع می کنیم. (چه سال ۱۴۰۰ را سال آغازین قرن تازه بدانیم و چه سال پایانی قرن اما چون عدد ۱۴۰۰ به لحاظ نمادین یادآور قرن تازه است می توان گفت قرن جدید).

با این همه تصور پایان یافتن برخی امور و ورود متفاوت به عصر جدید خام‌دستانه بود چرا که انگار دغدغه‌های مشترک بشر هر قدر هم در فناوری پیش‌رفت کنیم دست‌بردار نیستند و شیوع بیماری و خطر مرگ موضوعاتی نیستند که تحت‌الشعاع پدیده‌هایی چون هواپیما و اتومبیل، موبایل و اینترنت و انواع پیش‌رفت‌های شگفت‌آور دیگر قرار گرفته باشند.

نامۀ «آرتور میلسپو»- رییس کل مالیه- در اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی و در ۹۵ سال قبل هم این ادعا را تأیید می‌کند و اگر در پایان همین یادداشت می‌آورم و به صورت جداگانه منتشر نمی کنم سوای ربط موضوعی به این خاطر هم هست که اگر در بندهای پیش‌گفته سخن تازه‌ای نیافتید نقل این سند جبران کند.

نامه‌ای که در آن میلسپو تأکید می‌کند: «خدمت آبله‌کوبی در تمام مملکت مجانی است و اطباء حق مطالبه وجهی از اشخاص ندارند.»

در مرداد همان سال (۱۳۰۵) نیز وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه مدیران مدارس را موظف می‌کند «از محصلین جدید در موقع ورود به مدرسه تصدیق آبله‌کوبی بخواهید».

از آبله کوبی تا کرونا کوبی/ آرامش روانی با فاز دوم واکسیناسیون

سال ۱۳۰۵ همچنین «صحیه کل مملکتی» وظایف آبله‌کوبان سیار و ثابت را تعیین و مقرر کرد «هفته‌ای یک روز معین برای تلقیح عمومی اختصاص داده بوسیله اعلان اهالی را مطلع نمایند. آبله‌کوبان حق ندارند به هیچ عنوان حق‌الزحمه از تلقیح‌شدگان مطالبه و دریافت دارند».

این هم جالب است که ۶ سال بعد در هشتم مهرماه ۱۳۱۱ «نظام‌نامه اساسی آبله‌کوبی مجانی» توسط وزارت داخله منتشر و در آن «چهار بار کوبیدن آبله از ولادت تا بیست و یک سالگی» الزامی اعلام شد و با تکرار تأکید بر مجانی بودن آبله‌کوبی و مطالبه «تصدیق‌نامه تلقیح شاگردان» توسط روسای مدارس، کلیه ادارات دولتی را مکلف کرد در موقع استخدام مستخدم جدید تصدیق آخرین دفعه تلقیح را از داوطلب مطالبه کنند.