هوایپما آن هم از نوع بوئینگ 707 یک موتورسیکلت بی‌پلاک نیست که اگر در گوشه‌ای از کشور تصادف کرد و جیب‌های موتورسوار کُشته شده را گشتند و مدارک شناسایی نداشت ساعت‌ها طول بکشد تا هویت او را شناسایی کنند.

اعتماد عمومی خمیرِ بازی نیست
هوایپما آن هم از نوع بوئینگ ۷۰۷ یک موتورسیکلت بی‌پلاک نیست که اگر در گوشه‌ای از کشور تصادف کرد و جیب‌های موتورسوار کُشته شده را گشتند و مدارک شناسایی نداشت ساعت‌ها طول بکشد تا هویت او را شناسایی کنند.

خبر تبریز به نقل از عصرایران؛ – دیروز یک هوایپمای باری در کرج سقوط کرد و برابر آخرین آمار در این سانحه ۱۵ نفر جان به جان آفرین تسلیم کردند و یک نفر نیز مجروح شد. این خبر به مهمترین رویداد کشور تبدیل شد و حتی سفر رئیس جمهور به استان گلستان را زیر موج خود بُرد. در حالیکه برابر با آمارهای معمول در یک شبانه روز به صورت متوسط ۵۰ هموطن در تصادفات رانندگی کُشته میشوند. فقط کُشته! اما چرا این همه بازخورد ندارد؟

یکی از دغدغه‌های فکری تصمیم‌گیران کشور جلوگیری از اثرگذاری شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و حالا مجازی رقیب بر افکار عمومی است. اینکه فارغ از شیوه‌های سخت‌افزاری مانند فیلترینگ چطور با ارتقای توانمندی‌ها و البته تنوع‌بخشی به تولید، در این رقابت مچ آنها را بخوابانند.

معمولاً وقتی صحبت از دلایل ناکارآمدی یک سیستم می‌شود دم‌َدست‌ترین پاسخ این است که «بودجه» نداریم. در اینکه بودجه و مسائل مالی بسیار تاثیرگذارند کسی تردیدی ندارد اما آیا فقط فقدان بودجه موجب می‌شود که عملکردها نامناسب باشد؟

سقوط هوایپما حتی وقتی تعداد تلفات آن یک سوم تعداد کُشته‌های جاده‌ای باشد برای افکار عمومی از درجه حساسیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. هوایپما آن هم از نوع بوئینگ ۷۰۷ یک موتورسیکلت بی‌پلاک نیست که اگر در گوشه‌ای از کشور تصادف کرد و جیب‌های موتورسوار کُشته شده را گشتند و مدارک شناسایی نداشت ساعت‌ها طول بکشد تا هویت او را شناسایی کنند.

اعتماد عمومی خمیرِ بازی نیست

اما بعد از سقوط هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ تا یکی دو ساعت اخبار ضد و نقیضی در خصوص ماجرایی تا این اندازه مهم حتی در رسانه‌های معتبر منتشر شد.

ابتدا عنوان شد یک فروند بوئینگ ۷۰۷ باری متعلق به قرقیزستان که از بیشکک عازم فرودگاه پیام کرج بود، به اشتباه در فرودگاه فتح به زمین نشست و خلبان نتوانست هواپیما را روی باند کنترل کند و سانحه بار آمد. بعد گفتند از تعداد سرنشینان خبری نداریم، بعد اعلام شد هواپیما متعلق به ارتش بوده، بعد تصاویر نشان می‌داد که هواپیما در یک ویلا فرود آمده و ….

هواپیما که اتوبوس بین‌شهری نیست که بین راه مسافر سوار یا پیاده کند که حتی اتوبوس‌ها هم لیست مسافران را دارند. چطور ممکن است تا ساعاتی چند مشخص نشود که چند نفر سرنشین دارد؟ مگر ممکن است در آسمان مسافر پیاده کرده باشد که تعداد را ندانید؟

در همه جای دنیا مواردی از سقوط هواپیما وجود دارد، اما این اطلاعات ضد و نقیض در مورد مالکیت آن شگفت‌آور است. ورود و خروج هر هواپیمایی به آسمان کشور مشخص است، این هواپیما که ربوده نشده بود که مسیر آن یک باره عوض شده و مبدا و مقصد و مالکیت آن نامشخص باشد، دلیل این همه سکوت و انتشار اطلاعات غلط چیست؟ متوجه هستید که این نوع پراکنده‌گویی چه صدمه‌ای به اعتماد عمومی می‌زند؟ می دانید باعث می‌شود حتی به اخبار واقعی فردایتان بی‌اعتماد شوند و بگویند از کجا معلوم تکذیب نشود؟

معمولاً این‌جور مواقع می‌گویند باید «به منابع خبری رسمی استناد کرد». کدام منبع خبری؟ شایعه وقتی رخ ایجاد می شود که اطلاع‌رسانی سریع و شفاف نباشد. وقتی منبع مشخصی نیست که دقیق و سریع اطلاعات بدهد طبیعی است که اخبار کذب و غیرواقع مشتری پیدا می‌کنند.

پیش از این هم در خصوص سقوط هواپیمای سمیرم، آتش گرفتن نفتکش سانچی، ریزش معدن یورت و … دهها خبر ضد و نقیض منتشر شد که حتی برخی از آن را مقامات محلی بر زبان راندند و بعید است کسی آنها را بابت نشر اخبار غیر واقع بازخواست کرده باشد.

اعتماد عمومی خمیرِ بازی نیست که هر وقت اراده کردیم به آن شکل دهیم و هر وقت نپسندیدیم آن را از نو خراب کنیم و باز بسازیم.

ما در مقابل انتشار هر واژه‌ای مسئولیم و نهادهای رسمی مسئول‌تر. اگر شیوه اطلاع‌رسانی رسانه‌های مخالف را «خبیثانه» می‌دانیم خوب است گاهی در آینه نگاه کنیم و ببینیم نکند خدای ناکرده و اگر نه همیشه که گاهی«هرچه هست از قامت ناساز بی اندام» خودمان باشد!

احسان‌محمدی