حکایت درباره خشم و غضب
مجموعه: شهر حکایت
حکایت درباره خشم,حکایت درباره خشم و غضب,داستان درباره خشم
حکایت درباره خشم
حکایت درباره خشم و غضب
راه طبیعی نشان دادن خشم، این است که با خشونت واکنش نشان دهید. خشم یک واکنش طبیعی به خطرات است و باعث اِلقای احساسات و رفتارهای پرقدرت و معمولا پرخاشجویانهای میشود که لازمهی جنگیدن و دفاع از خودمان در مقابل خطر است. پس، کمی از خشم برای بقای ما نیاز است.خشم را میتوان سرکوب کرد و بعد آن را به مسیر دیگری هدایت کرد. در این مطلب بیتوته چند حکایت درباره خشم آورده ایم، همراه ما باشید.
یک نصیحت
شخصی به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: مرا علم بیاموز و از دستورات دینی آگاه فرما. فرمود: برو و هرگز غضب مکن. آن مرد در حالیکه میگفت: به همین سخن اکتفاء میکنم، به سوی طایفه خود بازگشت.
وقتی به قوم خود رسید مشاهده کرد که نزاعی بین آنها روی داده و سلاح در دست گرفتهاند و در برابر یکدیگر صف آرائی کردهاند. او هم لباس نبرد را بر تن کرد و به سوی یاران خود رفت.
اما ناگهان به یاد سخن پیامبر صلی الله علیه و آله افتاد که از او خواسته بود خشمگین نشود. سلاح را بر زمین انداخت و به سوی دشمنان قوم خود رفت و گفت: جنگ و خونریزی نفعی ندارد، من از مال خود هر چه بخواهید به شما پرداخت میکنم!
آنها متنبه شده و گفتند: هر چه که مورد اختلاف واقع شده بود ما به این گذشت و چشم پوشی سزاوارتر هستیم. بالاخره به همین وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله، اختلاف بزرگی را حل کرد.
حکایت درباره خشم,حکایت درباره خشم و غضب,داستان درباره خشم
حکایت درباره خشم
امام علیه السلام و غلام
امام صادق علیه السلام غلام خود را پی حاجتی فرستاد و آمدنش بسیار طول کشید. امام علیه السلام به دنبال او شد تا ببیند که او در چه کار است. او را خوابیده یافت و بدون آنکه خشم کند نزد سر او نشست و او را باد زد تا از خواب بیدار شود.
آن وقت به او فرمود:ای فلانی والله برای تو نیست که هم شب بخوابی و هم روز بخوابی، شب بخواب و روز برای ما کار کن.
بیتوته
Sunday, 24 November , 2024