خبرتبریز:شهید «مالک رحمتی» مردی بود از دل مردم و برای مردم که نه پشت میزها، بلکه در کوچه‌ها، کارخانه‌ها و مناطق دورافتاده حضور داشت؛ حضوری آرام، بی‌ادعا و بی‌حاشیه که در سکوت و فروتنی ریشه دوانده بود.

«مالک رحمتی» از ردای خدمت تا بلندای شهادت

خبرتبریز:شهید «مالک رحمتی» مردی بود از دل مردم و برای مردم که نه پشت میزها، بلکه در کوچه‌ها، کارخانه‌ها و مناطق دورافتاده حضور داشت؛ حضوری آرام، بی‌ادعا و بی‌حاشیه که در سکوت و فروتنی ریشه دوانده بود.

به گزارش ایرنا، حالا که نیست، نبودنش را مردم بیشتر از همیشه حس می‌کنند؛ نه برای عنوانی که داشت، بلکه برای بودنی که با تمام وجود زندگی کرد.

در روزهایی که واژه «خدمت» گاه رنگ می‌بازد و مسئولیت‌ها در حصار تشریفات و واژه‌ها محصور می‌شوند، نام‌هایی هستند که بی‌صدا اما پُر معنا از میان مردم می‌گذرند و در دل‌ها ماندگار می‌شوند. مالک رحمتی، یکی از همین نام‌ها بود؛ مدیری از جنس مردم، بی‌نقاب، صادق و سراسر دغدغه‌مند.

در میان فهرست شهدای سانحه تلخ بالگرد در ارتفاعات ورزقان، نام او نه فقط برای مردم آذربایجان شرقی، بلکه برای بسیاری از ایرانیان، آشنا و دردآور است. مردی که هنوز چهار ماه از پذیرش مسئولیت سنگین استانداری نگذشته بود، اما همین مدت کوتاه، برای ایجاد تحول، کفایت کرد.

در همین چهار ماه، رحمتی نشان داد که حتی در بازه‌ای کوتاه هم می‌توان اعتماد عمومی را جلب کرد، صدای مردم را شنید، مسیرهای فراموش‌شده را احیا کرد و امید را به بطن جامعه بازگرداند. تحولاتی که او آغاز کرد، نه محصول پروژه‌های تبلیغاتی، بلکه حاصل درک عمیق او از نیاز مردم و حرکت به سمت حل واقعی مشکلات بود.

رحمتی، مدیری بود که «میدان» را خانه خود می‌دانست. باور داشت، مسئولی که در کنار مردم نباشد، نمی‌تواند از دردشان بگوید. همین باور باعث شد که نه‌تنها در رویدادهای مهم و جلسات رسمی، بلکه در بازدیدهای سرزده و شبانه همواره در کنار مردم حاضر باشد.

تفاوت نگاه این مدیر در استان آذربایجان شرقی در همان جلسات ابتدایی برای خبرنگارها عیان بود. وقتی به جای نشستن، گفتن و برخاستن، راهکارهای سودمند واساسی برای مدیر یک مجموعه و دستگاه می‌داد و در جلسه مربوط به اشتغال، به صراحت از مدیر مربوطه گلایه کرد که این جلسه، جلسه ارائه گزارش کار نیست و باید گزارش کار خود را به دفتر بفرستد و به جای گم شدن در آمارهای اشتباه، واقعیت‌های موجود در جامعه را بگوید و راهکار برای آن‌ها پیدا کند.

نگاهش به مسئولیت، نه بر اساس جایگاه، که بر پایه تعهد و وظیفه بود. رحمتی از آن مدیرانی بود که شعار نمی‌داد؛ عمل می‌کرد. به جای تکیه بر گزارش‌های رسمی، واقعیت را از دل جامعه می‌شنید. نسبت به وضعیت اقتصادی مردم، اشتغال، مشکلات واحدهای تولیدی، معیشت کارگران و محرومیت مناطق کم‌برخوردار، حساسیتی جدی و عمیق داشت.

او از نسلی بود که «اعتماد عمومی» را سرمایه‌ی اصلی مدیریت می‌دانست. سرمایه‌ای که نه با شعار، بلکه با حضور صادقانه به دست می‌آید. رحمتی می‌دانست که مردم، بیش از آن‌که به حرف دل ببندند، به همدلی و عمل دل می‌سپارند. و او همین بود؛ همدل، همراه، عمل‌گرا.

علاوه بر توان اجرایی، اخلاق و شخصیت او نیز الگویی کم‌نظیر و متواضع، صبور و بی‌تکلف در کلام و رفتار بود. به جای فاصله گرفتن از مردم، خود را به آن‌ها نزدیک‌تر کرد و به جای استفاده از جایگاه، از خود خرج کرد و در نهایت در همین راه نیز به شهادت رسید.

اولین قابِ خالی به نام مالک پر شد

سال‌ها پیش، در مسجد محله، ۲ قاب خالی میان عکس شهدای دفاع مقدس جا خوش کرده بود. قاب‌هایی که جوانان پایگاه مقاومت شهید مدنی، به نیت شهادت‌های آینده کنار گذاشته بودند. یکی از آن قاب‌ها حالا به نام «مالک» پر شده است. مالک رحمتی، جوان مؤمن، مدیر متعهد و استاندار پرانگیزه‌ای که در کمتر از چهار ماه، ردپایی ماندگار از مدیریت مردم‌محور و تحول‌گرا در آذربایجان شرقی بر جای گذاشت و در حادثه تلخ سقوط بالگرد رئیس‌جمهور، جاودانه شد.

مشکات رحمتی، برادر بزرگ‌تر این شهید، در گفت‌وگو با ایرنا، زوایایی کمتر شنیده‌شده از زندگی برادرش را روایت می‌کند.

این برادر شهید می‌گوید: مالک، فرزند کوچک خانواده ما، پنجمین پسر و متولد اول فروردین ۱۳۶۱ در مراغه بود. پدرم مردی زحمت‌کش و متدین بود که از جوانی با کارگری و بعدها با اداره یک غذاخوری کوچک، رزق حلال به سفره ما آورد. علاقه‌اش به اهل بیت(ع)، به خصوص امام حسین (ع)، در روحیه ما ریشه دواند. مالک هم از همان کودکی دل‌باخته امام رضا (ع) بود.

وی می‌افزاید: مالک در نوجوانی، عضو فعال و اثرگذار پایگاه بسیج محله بود. اردوهای زیارتی را برنامه‌ریزی می‌کرد و خودش امام جماعت جلسات خانوادگی می‌شد. بیان شیوا و نفوذ کلامش حتی در دوران دبیرستان زبانزد بود. کلاس‌های اخلاقی و مباحث دینی او در پایگاه، همه را جذب می‌کرد. در تحصیل هم پرتلاش بود. نه‌تنها خودش درس می‌خواند، بلکه برای بچه‌های محله کلاس تقویتی و مشاوره رایگان می‌گذاشت.

وی ادامه می‌دهد: برادرم در اولین کنکور از دانشگاه تهران و دانشگاه امام صادق (ع) پذیرفته شد. راه امام صادق(ع) را برگزید و تا مقطع ارشد در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی تحصیل کرد. سپس، مدرک دکترای حقوق را از دانشگاه خوارزمی گرفت.

رحمتی می‌گوید: ویژگی برجسته‌ مالک، مسئولیت‌پذیری و مهربانی‌اش بود. با وجود اینکه فرزند کوچک خانواده بود، همیشه بار مسئولیت‌ها را به دوش می‌کشید. بسیار مؤمن، شجاع، متواضع و بی‌تکلف بود. هر وقت به زیارت می‌رفت، خانواده را با خودش می‌برد و برای همه سوغات و هدیه می‌آورد. در کمک به نیازمندان در فامیل و محله، بی‌هیاهو و بی‌وقفه عمل می‌کرد.

در ۱۲ سالگی زمین کشاورزی اجاره کرد و محصولاتش را به کارخانه بسته بندی فروخت

وی اظهار می‌کند: مالک در جوانی، نبوغ اقتصادی خاصی داشت. در ۱۲ سالگی زمین کشاورزی اجاره کرده بود و در ۱۳ سالگی محصولات کشاورزان را به کارخانه‌های بسته‌بندی می‌فروخت. حتی هزینه رهن خانه یکی از معلمانش را بی‌خبر پرداخت کرده بود.

وی ادامه می‌دهد: پیش از استانداری، ۲ سال قائم‌مقام تولیت آستان قدس رضوی بود و پس از آن، با حکم دولت، مسئولیت سنگین استانداری آذربایجان شرقی را پذیرفت. در همین مدت کوتاه، منشأ تحولات بزرگی شد. نظم، انضباط، پیگیری جهادی، ساده‌زیستی و توجه به معیشت کارکنان، از ویژگی‌های بارز مدیریتی‌اش بود. برای حل گره‌های مردم، نه برای مطرح‌شدن از خود مایه می‌گذاشت.

برادر شهید رحمتی با اشاره به روز حادثه می‌گوید: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ما منتظر ورود هیأت همراه رئیس‌جمهور به پالایشگاه تبریز بودیم. زمان گذشت، اما خبری نشد. بعد اعلام کردند که بالگرد دچار سانحه شده است. با نگرانی، راهی بیمارستان امام رضا (ع) شدیم. هنوز محل دقیق سانحه مشخص نبود. همان شب، در مه و بارش سنگین کوهستان‌های ورزقان، تلاش برای جستجو ادامه داشت. خانواده‌ ما هم از سحرگاه، بی‌قرار و دل‌نگران، در خانه‌ ما جمع شده بودند. صبح روز بعد، خبر تلخ تأیید شد که رئیس‌جمهور، امام‌جمعه تبریز و استاندار، به دیدار حق شتافته‌اند.

دعای شهادت، ساعاتی پیش از پرواز

وی می‌افزاید: ساعاتی پیش از پرواز، مالک پیامی برای یکی از دوستانش در سفر حج فرستاده و نوشته بود: «در مسجدالنبی بعد از زیارت رسول‌الله، دعای مخصوص بعد از زیارت امام رضا (ع) را با توجه به معنا بخوان. جا مانده از زیارت خانه خدا هستم؛ برایم دعا کن… برای عاقبت‌به‌خیری و شهادت…»

پس از گذشته یکسال وقتی به میان مردم می‌رویم و نام شهید مالک رحمتی را می‌آوریم. جز نیکی چیزی نمی‌شنویم.

از هر کس که درباره این شهید می‌پرسیم، او را نماد خدمت به مردم و جوانی که در چهار ماه آغازگر تحولی در ارکان مختلف شد و در سرما و گرما در کنار مردم ایستاد، یاد می‌کنند. «حیف شد»، « کاش خودش را از ما دریغ نمی‌کرد»، «اگر می‌ماند، استان ما متحول می‌شد» تنها گوشه‌ای از نظر مردم درباره این شهید گرانقدر است.

مالک، رفتن را برگزید و نخستین استاندار شهید آذربایجان شرقی نام گرفت.

اکنون، وقتی نام مالک رحمتی در میان مردم به زبان می‌آید، آن‌چه زنده می‌شود، تصویری است روشن از مدیری که آرام بود، بی‌ادعا، اما پرکار و پرنور. مدیری که شاید دیگر نیست، اما رد روشن گام‌هایش، در مسیر خدمت، تا همیشه باقی خواهد ماند.