خبر تبریز:گاهی فراتر از آموزش و تکلیف، مدرسه می‌شود صحنه‌ عشق، ایثار و لحظاتی که در آن، یک قلب پر از مهر، ناجی زندگی می‌شود. خانم آذر دروگر، مدیر دبستان مهر عُظام روستای «حوری» در منطقه‌ عجب‌شیر، چهره‌ای که در ذهن دانش‌آموزانش تنها یک مدیر نیست، بلکه مادری مهربان، پناهی مطمئن و فرشته‌ای در لباس معلم است.

مدیر مدرسه‌ای که جان دانش‌آموزان را نجات می‌دهد
گاهی فراتر از آموزش و تکلیف، مدرسه می‌شود صحنه‌ عشق، ایثار و لحظاتی که در آن، یک قلب پر از مهر، ناجی زندگی می‌شود. خانم آذر دروگر، مدیر دبستان مهر عُظام روستای «حوری» در منطقه‌ عجب‌شیر، چهره‌ای که در ذهن دانش‌آموزانش تنها یک مدیر نیست، بلکه مادری مهربان، پناهی مطمئن و فرشته‌ای در لباس معلم است.
خبرتبریزبه نقل از فارس: در دنیایی که هر روز اخبار تلخ و نگران‌کننده‌ای به گوش می‌رسد، هنوز هم هستند کسانی که امید را زنده نگه می‌دارند، کسانی که عشق و مسئولیت را نه در حرف، بلکه در عمل نشان می‌دهند. سرکار خانم آذر دروگر، مدیر دبستان مهر عُظام روستای حوری در عجب‌شیر، یکی از این انسان‌های بزرگ است؛ مدیری که نه‌تنها دانش‌آموزانش را همچون فرزندان خود می‌داند، بلکه در لحظه‌های حساس، همچون فرشته‌ای نجات‌بخش، جان آن‌ها را حفظ می‌کند.
لحظات پراضطراب در حیاط مدرسه
روز حادثه مریم، دانش‌آموز کلاس سوم، در زنگ تفریح با دوستانش مشغول بازی بود که هنگام بالا رفتن از پله‌ها، تعادلش را از دست داد و زمین خورد. این اتفاق ناگوار برای بار دوم رخ داد و این بار، او بیهوش روی زمین افتاد. سکوتی ترسناک حیاط مدرسه را فرا گرفت. نگاه‌های وحشت‌زده‌ دانش‌آموزان به جسم بی‌جان مریم دوخته شده بود و زمان به کندی می‌گذشت.

در همین لحظه، مدیر مدرسه با سرعت و دقتی مثال‌زدنی خود را به بالین دانش‌آموز رساند. در حالی که همه نگران بودند، او خونسردی خود را حفظ کرد، راه هوایی دانش‌آموز را باز کرد و از رسیدن اکسیژن به مغز او اطمینان حاصل کرد. ثانیه‌ها حیاتی بودند و او خوب می‌دانست که تعلل در این لحظات می‌تواند بهای سنگینی داشته باشد.
تصمیمی که جان یک کودک را نجات داد
اورژانس را خبر کردند، اما فاصله‌ زیاد روستا تا نزدیک‌ترین مرکز درمانی، زمان زیادی را از آن‌ها می‌گرفت. در چنین شرایطی، مدیر فداکار مدرسه تصمیمی شجاعانه گرفت: او بی‌درنگ مریم را در خودروی شخصی‌اش گذاشت و به سوی بیمارستان شتافت. در طول مسیر، لحظه‌ای از حال دانش‌آموز غافل نشد و مراقب بود که او دوباره دچار تشنج یا خفگی نشود.
چشم‌های اشک‌آلود مادر مریم در بیمارستان، سپاس و قدردانی بی‌پایانی را به همراه داشت. پزشکان با معاینه‌ی مریم اعلام کردند که اگر اقدام به‌موقع و هوشیاری این مدیر دلسوز نبود، ممکن بود حادثه‌ای جبران‌ناپذیر رخ دهد.
قلبی که همیشه برای دانش‌آموزانش می‌تپد
این اولین باری نبود که آذر دروگر جان یکی از دانش‌آموزانش را نجات می‌داد. پیش‌تر نیز، زمانی که دانش‌آموزی به کمک نیاز داشت، او سه شبانه‌روز در کنار تخت بیمارستان بر بالین او ماند و از او مراقبت کرد. برای او، مدرسه تنها یک محل کار نیست؛ بلکه خانه دوم او است و دانش‌آموزان، فرزندان دل‌بندش.
اکنون مریم در سلامت کامل به کلاس درس بازگشته، اما این ماجرا برای همیشه در ذهن او، خانواده‌اش و تمام دانش‌آموزان مدرسه باقی خواهد ماند. آن‌ها می‌دانند که در کنارشان مدیری حضور دارد که فراتر از یک مسئول، یک مادر، یک ناجی و یک فرشته‌ی نجات است.
چنین انسان‌هایی، دنیا را به جایی زیباتر تبدیل می‌کنند.