خبرتبریز:حقی که شهریار بر گردن شعر و ادبیات دارد بر کسی پوشیده نیست و به جرات می توان او را از نوابغ شعر و ادب و از بزرگان کم‌نظیر ادبیات فارسی و ترکی قلمداد کرد. جایگاه او در میان مردم نیز مثال زدنی و کم نظیر است از آن روی که فرهنگ و ذائقه ایرانی جماعت با شعر و شاعری عجیب سازگار است.

وحید خدادادی
رنج شهریار از دست شهریار!
حقی که شهریار بر گردن شعر و ادبیات دارد بر کسی پوشیده نیست و به جرات می توان او را از نوابغ شعر و ادب و از بزرگان کم‌نظیر ادبیات فارسی و ترکی قلمداد کرد. جایگاه او در میان مردم نیز مثال زدنی و کم نظیر است از آن روی که فرهنگ و ذائقه ایرانی جماعت با شعر و شاعری عجیب سازگار است. محمد حسین روستای خشکناب چنان در ساحت فرهنگ و ادب ایران با تخلص شهریار تاجگذاری کرد که در این جغرافیای با سبقه ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، مردمانش شهریاری جز او را عزیز نمی شمارند. اشعارش چنان غنایی به شعر معاصر بخشید که بعید است به این زودی ها کسی بتواند نمونه اش را بسراید. مرد همه کاره شعر و ادبیات که در حوزه های مختلف شعر فارسی، ترکی و شعر آیینی اقلا در سده های اخیر هم ترازی ندارد. این روزها مصادف با ایام گرامیداشت اوست و تقویم خورشیدی ایران زمین ۲۷ شهریور را به پاس خدمات وی به فرهنگ و ادب این مرزوبوم، روز شعر و ادب فارسی ثبت کرده است. او با تبریز کهن شناخته می شود و لاجرم این شهر مهد مراسماتی است که به نام وی ترتیب داده می شود و با وجود آنکه استاندار محترم در مراسم روز خبرنگار خبر از برگزاری یک مراسم شکیل و بین المللی در سال ۱۴۰۵ و به مناسبت صدوبیستمین سالگرد تولد این اختر تابناک سپهر ادبیات کشور داده بود، که گویا این رویداد امسال برگزار شد که چرایی آن هم به نوبه خود محل تامل و بررسی است. از این نکته ظریف و مهم که بگذریم الحق و الانصاف مسئولان این شهر بخصوص در یکی دو دهه اخیر چنان ارادتی به این چهره بین المللی نشان داده اند که تاریخ این سرزمین چنین تکریمی به خود ندیده و نخواهد دید و جالب آن است که در همه عرض ارادت های خالصانه پای بلدیه در میان است و در کنارش خیل کثیری از ادارات و نهادهایی که مسئولانش، گاه هم وزن آوازه شهر نبوده و این پتانسیل را داشته اند که به تنهایی تاریخ و هویت یک شهر را نابود کنند. بی تردید اگر قهرمان قصه ما امروز این فرصت را می یافت که برای لحظاتی به حیات دنیوی برگردد، اشعاری می سرود که تشت رسوایی خیلی ها از بام ها بیافتد و آبرویی برایشان نماند.

در دوره ای و به شکلی ناجوانمردانه و خبیثانه و به همت شهرداری و دیگر نهادهای متولی، مقبره الشعراء این نماد کهن شهر تبریز چنان زیر پای دژخیم لگدمال شد که اگر ترس از افکار عمومی نمی بود، آن المان ظاهری را هم به سرنوشت مقبره بزرگان خفته در این خاک دچار می کردند.
آنچه ما با مقبره الشعرا کردیم، نه نادر با هند کرد و نه چنگیز خان مغول با ایران.

مزار ۴۰۰ شاعر عارف و رجال نامی ایران را چنان زیر و زبر کردند که امروز سلسله طویلی از ادارات، نهادها، سازمان ها و حتی دولت قادر نیست آن را سامان دهد. مجموعه ای که در سال ۱۳۸۷ جزو آثار ملی ثبت شده بود، باید جزو آثار بی کفایتی مسئولان تبریز مجددا ثبت شود. دندان طمع را از مقبره الشعرا کشیدیم و دلمان به خانه شهریار خوش بود که اقلا بشود بوی این فرزانه ادیب را از آن خانه استشمام کرد، ناخودآگاه دیدیم که در همین ایام مراسم گرامیداشتش این خانه هم به بهانه گشایش زیر تیغ بولدوزری رفت که در کارنامه اش غسالخانه کشون داشت! کسی نگفت و نمی گوید که خانه شهریار مگر امپراطوری روم است که کشور گشایی کند؟ در مسابقه ای که برای نابودی آثار تاریخی تبریز بین مسئولان برگزار می شود تاکنون مقبره الشعرا، غسالخانه عمی زین الدین، گلستان باغی و این آخر خانه شهریار فتح شده و با اراده ای که از این عزیزان سراغ داریم ارک، مسجد کبود هم به احتمال زیاد فتح خواهد شد. روی همین اساس به سراغ برخی از مسئولان این شهر بی دروپیکر می رویم تا جویا شویم که آیا خانه شهریار جزو آثار ملی بوده؟ اگر بوده چگونه رای به تخریب دیواره اش داده اند؟ این بار بهانه آقایان چه بوده است؟ اساسا در این شهر نهادی به نام میراث فرهنگی وجود دارد؟ اگر هست، چرا جیکش در نمی آید؟ از اوقاف می ترسید، قبول است و ترس هم دارد، از شهرداری چرا؟

*روابط عمومی شهرداری بی سلیقگی به خرج داده است
در همین ارتباط علی نواداد معاون میراث فرهنگی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان آذربایجان‌شرقی به ساقی آذربایجان گفت: در رابطه با هماهنگی شهرداری تبریز با این اداره کل در رابطه با تخریب دیوار خانه استاد شهریار باید بگویم که ما در جلسه ای که به مناسبت کنگره گرامیداشت استاد شهریار ترتیب داده شده بود، از این موضوع اطلاع یافتیم با این توضیح که خانه مجاور خانه استاد را تملک کرده اند و بحث شان هم این بود که با نیت توسعه خانه موزه استاد شهریار این اقدام را صورت داده اند و آن را در اختیار خانه موزه قرار خواهند داد و ما هم از تخریب دیوار اطلاعی نداشتیم و در خبرهای رسانه های استان از این موضوع باخبر شدیم که گویا برای ارتباط دادن این خانه با یکدیگر دیوار را تخریب کرده اند.

وی گفت: باید عرض کنم که خانه استاد شهریار اثر ثبت ملی است و شهرداری می بایست در این رابطه هماهنگی های لازم را با اداره کل میراث فرهنگی انجام می داد که این اقدام صورت نگرفته و کج سلیقگی صورت گرفته است! و به نظر شخص بنده می شد برای ارتباط دادن این دو خانه کاری بهتر از این انجام داد! همچنین در این رابطه شاهد بی سلیقگی خود روابط عمومی شهرداری تبریز بودیم که در انتشار خبر این اقدام عکسی را قرار داده بودند که در این عکس و در جلوی خانه استاد شهریار وانتی قرار دارد و جالب آن که تیتر زده اند، توسعه خانه موزه شهریار شروع شد! حال آن که توسعه با تخریب سازگاری ندارد.

نواداد در پاسخ به سوال ساقی آذربایجان که آیا این اداره کل در رابطه با تخلف صورت گرفته اقدامی صورت خواهد یا نه؟ گفت: باید بررسی های بیشتری روی طرح پیشنهادی شان انجام دهیم و ببینیم قرار است کار را در چه قالبی دنبال کنند و چه کاربری برای آن در نظر گرفته اند. باید ببینیم منظورشان از توسعه چه بوده است؟ من در جریان امر نیستم و خواسته ایم تا طرح شان را ارسال کنند.

*از موضوع بی اطلاعم/ میراث فرهنگی اعتراضی را در این رابطه ثبت نکرده است
گرشاسبی فرماندار تبریز هم در گفتگوی تلفنی با ساقی آذربایجان از اقدام صورت گرفته اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: اگر شهرداری چنین اقدامی صورت داده است قاعدتا باید مراتب اعتراض اداره کل میراث فرهنگی به ما ارجاع می شد که چنین اتفاقی رخ نداده است و باید مسئله را از مسئولین اداره کل میراث جویا شوم.

استنباط از اظهارات این دو مقام مسئول را به افکار عمومی وا می گذاریم ولی آنچه مبرهن است مسئله ساده سازی این قبیل مسائل حاد تاریخی و فرهنگی است و اگر چنین اقداماتی را در واژه بی سلیقگی خلاصه کنیم باید گفت: اجحاف به تاریخ تبریز با اسم رمز بی سلیقگی و بی اطلاعی، و چگونه ممکن است عالیترین مقام دولتی در تبریز و نیز معاونت مربوطه با مسائل میراث فرهنگی یک شهر از موضوعی با این درجه از اهمیت اطلاعی نداشته باشند؟ یا مجریان این قبیل اقدامات، مسئولان ذیربط را عددی به حساب نمی آورند و یا مسئولان ذیربط مسائل اینچنینی را بی اهمیت می دانند. پیشنهاد می شود برای جلوگیری از این بی سلیقگی ها و در اسرع وقت با انحلال اداره کلی بنام میراث فرهنگی استان که با این حجم نیروی انسانی و بودجه بود و نبودش برای میراث فرهنگی استان نفعی ندارد، گروهی از دغدغه مندان و علاقمندان به تاریخ تبریز را که هیچ چشمداشت مالی هم ندارند برای پاسداری از تاریخ تبریز بگمارند تا تبریز بی نوا بلکه از دست بولدوزرهای شبانه در امان بماند. روزه سکوت در قبال تاراج تاریخ تبریز باعث خواهد شد تا آیندگان الفاظ نامناسبی در مورد مسئولان وقت به کار ببرند، از ما گفتن و مثل همیشه از ما نشنیدن.