قاری دلها ناجی جانها/بانگ قاری صدای نجات داشت
خبر تبریز : قاری تبریزی تا کنون جان ۲ نفر را نجات داده است.
به گزارش خبر تبریزبه نقل از فارس ، صابر افتخاری، قاری قرآنی که متولد تبریز است و ۳۶ سال دارد. ادامه دهنده حرفه پدرش بوده و تولید کننده سوغات تبریز ریس و نقوا است.
صدای زیبا این قاری قرآن برای هر شنوندهای آرامبخش دلهاست، تسلطش در قرائت قرآن نشان میدهد که سالهاست با کتاب خدا انس و الفت دارد.
هنوز زمان زیادی از دیدارم با این قاری قرآن نمیگذرد، اما گویا مدتهای مدیدی است که می شناسمش.
با صابر افتخاری در مراسم تجلیل از افتخارآفرینان ورزش آذربایجانشرقی آشنا شدم. برنامهای که با کلام الله مجید و صوت زیبای وی آغاز شد و باب فتح آشناییمان شد.
تا به حال در برنامههای اینچنینی زیادی حضور داشتهام و حداقل ۳ برنامه را نیز خودم مدیریت کردهام. غالبا قاریان بعد از قرائت قرآن مراسم را ترک میکنند. اما افتخاری تا آخر مراسمی که از قضا طولانی و بیش از ۳ ساعت طول کشید، حضور داشت.
بعد از کمی مصاحبت با وی متوجه شدم که نجات غریق است و تا حالا ناجی ۲ نفر نیز بوده است.
این اتفاق ساده، مقدمه مصاحبهام با این جوان موفق میشود. قاری که روشنبخش دلها است، حالا در نقش ناجی ظاهر شده و نجات دهنده جانهاست.
قاری دلها ناجی جانها
آقای افتخاری. با تشکر از اینکه دعوت من برای این مصاحبه را پذیرفتید. برایم خیلی جالب است که یک قاری قرآن در رشته سنگین نجات غریق فعالیت میکند. چطور شد به فعالیت دراین رشته علاقمند شدی؟
با سلام. دقیقا ۷ سال داشتم که پدرم من و برادرم را که ۳ سال از من بزرگتر است به کلاسهای آموزش مقدماتی شنا در استخر کارگران در خیابان ششگلان برد، من هم علاقه زیادی به یادگیری داشتم و در همان کلاسهای آموزشی طعم تلخ غرق شدن در قسمت عمیق استخر را در حضور مربی، حدود چند لحظهای تجربه کردم.
پس این تجربه تلخ شما را به سمت نجات غریق شدن سوق داد؟
بله، دقیقا
از چه سنی تلاوت قرآن کریم را آغاز کردید؟
از همان دوران کودکی، ما خانواده مذهبی بودیم و در کنار درس و تحصیل، قرائت و تلاوت قرآن را هم فرا گرفتم و در ۱۸ سالگی افتخار یافتم که قاری ممتاز شوم.
چطور پای شما به برنامههای ورزشی باز شد؟
در همایشها، تلاوتهای برنامههای اداره ورزش را اجرا میکردم البته مسوولان و مدیران محبت خاصی به بنده داشتند اجازه داده بودند تا من هر زمان که خواستم در استخر سهند واقع در خیابان ورزش تمرین کنم و از آنجا که آن استخر به هیات شنای استان اختصاص داشت، بنده با اساتید و مربیان خوبی آشنا شدم و شنا را با استایل بهتر و صحیحتر ادامه دادم . بعدها به علت تحصیلات و مشغله کاری زیاد نتوانستم منسجمتر ادامه دهم ولی به صورت پاره وقت و تفریحی شنا میکردم .
چه زمانی تصمیم گرفتی نجات غریق شوی؟
پس از مدتی تصمیم گرفتم برای اینکه سلامتی خود را حفظ کنم به استخر بروم و دوباره شروع به تمرینات شنا کردم که خوشبختانه با فردی که سرناجی همان استخر بود بنام اقای حسن محبیزاده آشنا شدم و ایشان زحمت زیادی در مورد من متحمل شدند و باهم تمرینات اصولیتری را دنبال کردیم و حدود ۲ سال مرتب تمرین میکردیم؛ تقریبا هر روز یا یک روز در میان حدود ۲ تا ۳ ساعت شنای کرال سینه و قورباغه و پروانه را اصولی تمرین میکردم در همان زمان هم درمسابقات شنای کرال سینه بسیج که در استخر پیام تبریز برگزار شد موفق شدم مقام اول را کسب نمایم.
همین تمرینات با استاد محبیزاده، من را به نجات غریقی علاقهمند کرد و همچنان تمریناتی را نیزدر زمینه ناجی غریقی با هم داشتیم، دوباره نظر لطف مسوولان ورزشی شامل حال من شد و از وی خواستم استخری را برای ادامه تمرینات من معرفی کند تا در آن استخر تمرین کنم و انتخاب ایشان، استخر کوثر بود و خوشبختانه استخر کوثر متعلق به هیات نجات غریق استان بود و طی تمریناتم در این استخر با رئیس هیات نجات غریق استان، آقای رحیم عادل مقامی آشنا شدم و ایشان احترام خاصی به من به خاطر قرآن برایم قائل بود از وی خواستم تا از بنده نیز تست ورود به کلاسهای ناجی غریقی گرفته شود آقای عادل مقامی پس از بررسی شنای بنده، تستهای لازم را از من گرفتند و در نهایت به من اجازه حضور در این کلاسها داده شد.
دلیل خاصی برای نجات غریق شدن داشتی؟
نیت وآرزوی قلبی من از یادگرفتن ناجی غریقی تنها این بود که اگر روزی فردی جلوی چشمان من در حال غرق شدن بود جرات نجات دادن او را داشته باشم و تا آخر عمر عذاب وجدان نداشته باشم، پس از پذیرفته شدن در تستها، مراحل ثبت نام شروع شد و در کلاسها حضور یافتم و به خوبی تمام این کلاسها رو پشت سر گذاشتم و دومین نفری بودم که در امتحانات کتبی و عملی قبول شدم خیلی از هم دورههایم در همان امتحان نتوانستند قبول شوند.
مربیان و اساتید نجات غریق سختگیر بودند و در کلاسها میگفتند چون جان انسانها در خطر است در امتحانات نهایت سختگیری را به عمل خواهند آورد اما من بالاخره با تلاشهایم توانستم مدرک نجات غریقی را دریافت کنم.
بانگ قاری صدای نجات داشت
تا به حال جان ۲ نفر را نجات دادهای. ماجرای آن دو مورد را توضیح میدهی؟
(افتخاری ابتدا از دادن جواب طفره میرود اما در برابر اصرار من حاضر میشود تنها مورد اول که اولین تجربهاش را بود، تعریف کند)
روزی برای تفریح در یکی از سدهای استان آذربایجانشرقی رفته بودم افرادی در همان سد اقدام به شنا و ماهیگیری میکردند و در فاصله ۲۰ متری ما خانوادهای برای ماهیگیری و تفریح آمده بودند که تعدادی از آنها با قایقبادی پارویی در فاصله حدودا ۸۰ متری از ما پرسه میزدند یکی از جاماندههای همان خانواده تصمیم گرفت با شنا خود را به آنها برساند ولی حدود ۲۰ متری رفته بود که شروع به دست و پا زدن وغرق شدن کرد. من که شاهد و ناظر آن ماجرا بودم زمانی که آن صحنه را دیدم بدون درنگ، نجات دادن را وظیفه انسانی خود دانستم و بی مهابا به داخل سد شیرجه زدم و سریع شنا کردم. اولین تجربهام بود که یک غریق واقعی را میخواستم نجات دهم و با اینکه کمی ترس داشتم تا رسیدن به غریق، شنا کردم و حین شنا کردن سعی میکردم هر آنچه که یاد گرفتهام را به خوبی اجرا کنم به خودم میگفتم فکر کن تمرینات کلاسهای نجات غریقی هست و این غریق تو هست بالاخره وقتی رسیدم به غریق؛ مردی حدودا ۴۵ ساله بود که کمی هم از لحاظ جسمی از من سنگینتر بود، غریق را دور زدم و از پشت زیر بغلهایش را محکم گرفتم به گونهای که دستهایم را با فاصله نگه داشته بودم تا به طرف من برنگردد چون میدانستم که اگر گردن من را بگیرد کار برایمان سختتر خواهد شد کمی کمکش کردم دیدم استرس و اضطراب از انرژی من کاسته است،
ولی تمرکز میکردم و میخواستم جان یک انسان را نجات دهم. کمی که توانستم او را روی آب نگه دارم به او گفتم من ناجی غریق هستم و آمدهام شما را نجات دهم تقلا نکنید و زیاد دست و پا نزنید تا من کمکتان کنم پس از آرام شدن،او را تا کنارههای سد کشیدم و در حالی که وی سرفههای متوالی داشت و آب در حلقش رفته بود توانستم به یاری خدا ایشان را نجات دهم .
در دلم تحسینش می کنم و با خودم می گویم شاید همان ایمان و اعتقاد قویاش کمکش کرده و بهش جرات داده تا دل به دریا بزند و خود را به آب بزند برای نجات جان هم نوعش و افتخاری این افتخار را دارد که هم ناجی دلها است و آنها را از گمراهی و ظلمت نجات میدهد و هم نجاتدهنده جانها؛ به راستی چه حس خوبی دارد وقتی می شنوی نجات غریقی، قاری قرآن است و فقط به عشق نجات افراد به این ورزش روی آورده است.
گفت و گو از : فرهاد فرهادپور
Saturday, 23 November , 2024